تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (113)
سوره 113 : فـلــــــق
منزلگـه عشـــق
یاد خـداونـدی است که طوق یادش درگردن احبـاب،
و اَشبـاحِ مــریــدان زیــر شکــوه عزّتـش خــراب !
و بس جگـــرهـــا که در آتش دوستــی او کبـــاب است،
و بسا عـزیـزان که به دل می سـوزند و به تـن در عذابند ،
و بسا مشتـاقـان که در بادیـه طلـب در آرزوی یک چکـه آب !
و از دور پنداشت که آب است چون رسیـد دیـد سـراب است!
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
یا رب ز شـــراب عشق سرمستم کن
وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هرچه به جـز عشق تهیدستـم کن
یکبــاره به بنـد عشــق پا بستم کن
**************************
الهـــــــی ؛
چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر ،
و چون به خود نگرم از جمله خاکسارانم و خاک بر سر !
الهـــــــی ؛
مرا دل از بهر تـــو در کار است ،
وگرنه مـــرا با دل چه کار است .
منزلگه عشـق تو دل احباب است درقصه عشق تو هزاران باب است
الـهــــــی؛
دردم مگــردرمـــان کنـی
کارم مگــر سـامــان کنـی
راهـم به خـــود آسـان کنی
آنچـه بخـواهـــم آن کـنـی
موضوع :